“رنگ ها”
جهانی را تصور کنید که هیچ رنگی ندارد، دنیای بدون رنگ و طرح و نقش و احساس خاص و به طور کلی، بی هرگونه تفاوت. آیا تا به حال از خود پرسیدهاید هرآنچیزی که روز و شب، هر لحظه و هر دقیقه، مدام گیرنده های چشمان ما را درگیر خودش میکند و پردازش می شود -به عبارتی تمام آن چیزی که از بطن تولد جلوی نگاه شما بوده، هست و اتفاق می افتد- و در نهایت آن را میبینیم اگر هیچگاه از اول رنگ و رویی نمیداشت، چه شکلی میشد؟ حتی غم، حتی شادی، حتی زشتی، حتی زیبایی، تاریکی، روشنایی، حتی تلخترین و شیرینترین پدیده هایی که از مرز دیدگان شما عبور می کند و تصویر میشود در کنج آرشیو تمام نشدنی ذهن شما، دارای عواطف و احساسات ویژهای هستند که بی تاثیر از عوامل ظاهری مثل رنگ ها نیستند.
سفیدی در دل سیاهی، رگه های رنگی نقش بسته بر تن سفیدی، خودنمایی گچ بر تخته، کورسوی نور در عمق دریاچه تاریک، ساختمان های بزرگ و کوچک با نما های متفاوت، در معماری، ترکیب نور خورشید با شیشه رنگی، پیراهن چهارخانه ای که در آن رنگ ها مثل یک چهارراه به هم برخورد می کنند و ترکیب ساز می شوند، تلفیق رنگ دریا و غروب، جلد کتاب ها، رنگ وسایل شخصی و…
چه میشود که ضمیر ما میل به دیدن چیز ها میکند؟ نگاهی به اطراف خود بیندازید، آیا بدون طرح و نقش، مغز و روح ما قادر به زنده بودن خواهد ماند؟ رنگ ها چه نقشی در ادامه حیات ما ایفا میکنند؟ در واقع وجود همین تفاوت هاست که نای سر چرخاندن و دیدن چیز ها را به ما میبخشد. برجستگی ها، جزئیات، اصولا نه اینکه انسان نتواند بدون رنگ به زیستن ادامه دهد، ولی دنیای بدون رنگ قطعا پدیده دلخواهی نیست…
شما هر آن امکان دارد سر خود را بچرخانید و با چیز های ریز و درشت گوناگون و بسیاری رو به رو شوید که این نقطه عطف را به شما می دهد تا چشم هیتان را روی همه چیز نبندید،
به پیرامون خود نگاهی بیندازید. ببینید رنگ ها چقدر بر درجه قابل تحمل بودن و تحمل پذیری خانه تاثیر میگذارند
یک مداد ساده را در نظر بگیرید، درواقع چند نقش و رنگ و نگار ساده می تواند حتی نگاه کردن به این مداد را جذاب سازد.
پس این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است که چه رنگی برای لوازم وسایل پیرامون خود انتخاب می کنید و چرا انتخاب می کنید؟